وقتی محمد عصبانی میشه
پسر گلم شما از کارتون فوتبالیست ها خیلی خوشت میاد چند روز پیش وقتی داشتی فوتبالیست هارو میدیدی من صدات کردم که بیا اتاقتو مرتب کن شما اومدی اتاق و گفتی دارم کارتون میبینم بعدا میام اتاقمو مرتب میکنم منم قبول کردم بعد چشمت افتاد به اسباب بازیات و شروع کردی باهاشون بازی کنی و کلا فوتبالیستا یادت رفت چند دقیقه که بازی کردی یهو یادت افتاد بدو بدو اومدی جلوی تلوزیون ولی تا اومدی فوتبالیستا تموم شد بعد با عصبانیت اومدی پیش من و گفتی راحت شدی حواس منو پرت کردی فوتبالیستا تموم شد بعد شروع کردی به گریه کردن و گفتی دیگه باهات قهرم هیچ وقتم آشتی نمیکنم من گفتم چرا بعدا با هام آشتی میکنی بعدش میگی گولت زدم تو با گریه گفتی قهر قهرم هیچ وقتم گولت نمیزنم هیچ وقتم آشتی نمیکنماتاقمم مرتب نمیکنممن هرچی اصرار کردم که ببخشید اما تو آروم نشدی.خلاصه ماجرای اون روز تموم شد چند روز بعدوقتی تو داشتی فوتبالیستارو میدیدی منکه کلا حواسم نبود صدات کردم و گفتم محمد بیا برو دستشویی..بعدتوبا قیافیه ی مردانه با قدمای بلند بلند سینه جلو اخما تو هم اومدی جلوی من وایستادی و با یه لحن مردانه تری گفتی ...مامانی تو داری دوباره حواس منو پرت میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟و بعد با همون ابهت مردانه برگشتی و رفتی کارتونتو دیدی .و من بهت زده ار این همه جذبه ی مردانه کلی از دور تماشات کردم و وقتی بابا اومد براش تعریف کردم و دوتایی کلی خندیدیم