محمحد پارچینیمحمحد پارچینی، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 5 روز سن داره

یکی یدونه اس محمد عزیز دردونه اس محمد

اولین لالایی که برای محمد خوندم

1392/9/25 16:20
نویسنده : مامان محمد
2,027 بازدید
اشتراک گذاری

وقتی به دنیا اومدی و تو رو با خودم بردم خونه شب اول از ترس تا صبح نتونستم بخوابم با بهت و حیرت  نگات  میکردم هنوز باورت نکرده بودم باور نکرده بودم که تو متعلق به من هستی باور نکرده بودم که مادر شدم  ترس تمام وجودم رو گرفته بود میترسیدم بخوابم و تو گریه کنی و من متوجه نشم یا اینکه تو خواب برات یه اتفاق بیفته با همه اضطرابم آروم بغلت کردم و شروع کردم باهات صحبت کنم اون شب تا طلوع سپیده باهات صحبت کردم برات از دنیایی گفتم که تازه پا بهش گذاشته بودی برات از مردی ها و نامردی ها گفتم برات از فرشته و اهریمن گفتم بهت گفتم هواستو جمع کن تو آسمونی هستی بپا یه وقت زمینی ها زمین نکشنت نه مهرشونو باور کن نه بی مهریاشونو هواستو جمع هولت میدن پرتت میکنن بهت میخندن.......

تو مواظب خودت باش.........

اون شب یادت دادم که باید کجا بری تا رو دست نخوری نشونی اون آدمای آسمونی رو بهت دادم و گفتم که همه رفتن پیش خدا اما بازم تو برو سراغشون مطمن باش دستت رو میگرن نمیزارن زمین بخوری پسرم اون شب آروم تو بغلم گرفتمت و تو رو به قلبم چسبوندم آروم تو گوشت زمزمه کردم که عزیزم یکی از اون آدمای آسمونی رو زمین ما جا مونده باید بری سراغش برو سراغش همه جارو دنبالش بگرد منم دعا میکنم تا خودش بهت نظری کنه  اون امام زمانمونه بعد صورت ماهت رو به طرف قبله کردم و دوتایی با هم دعای عهد رو خوندیم به 14 معصوم سلام کردیم و من ازشون خواستم که در تربیتت کمکم کنن ازشون خواستم که .........................

 

حالا گلم تو باید بری سراغشون منم برات دعا میکنم............

حالا دیگه آروم بگیر بخواب لالا لالاگلم باشی

 

لالا لالا گلم باشی

همیشه همدمم باشی

بزرگ شی مونسم باشی

لالا گل باغم بخواب ای کودک نازم

لالا گل نازم بخواب ای محرم رازم

محمد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

طلایه
13 آبان 92 20:34
خیلی نازه هزار ماشالا